19 لیسانس وظیفه که با هزار آرزو دانشگاه رفته بودند و بعد به سربازی آمده بودند که شاید بعد از آن ازدواج کنند، شغلی پیدا کنند، برای خودشان مرد شوند، به درهای سقوط میکنند و برای همیشه معاف میشوند.
نمیدانم چرا دیالوگ معروف فیلم آژانس شیشهای افتادم. «میدونی یه گردان بره خط گروهان برگرده بعنی چی؟ میدونی یه گروهان بره خط دسته برگرده یعنی چی؟ میدونی یه دسته بره خط نفر برگرده یعنی چی؟» امروز گروهان لیسانس وظیفه به آموزشی رفت و نفرها برگشت.
نمیدانم برای دلایل و راهکاری تکرار نشدن این حادثه باید چه نوشت. شاید باید دوباره داستان تکراری ناامن بودن جادهها را مطرح کرد یا از رانندگانی نوشت که جان آدمی برایشان مهم نیست. یا از چرایی این گفت که چرا باید سربازی که اهوازی است برای آموزشی به کرمان برود، یا جوان کرمانی به تهران بیاید و تهرانی به رشت برود.
روزهای تلخی است برای همه ما ایرانیها. 19 سرباز وطن پر کشیدهاند، 13 نفر هنوز در وضعیت بحرانی قرار دارند.
در آخر این نوشتار باید بگوییم سربازها را دریابید. وضعیت سربازی در ایران مساعد نیست. جوانی که با هزار آرزو به دانشگاه رفته است، لیسانس گرفته است یا به مدارج بالاتر رسیده است، باید برای دو سال به سربازی برود، بدون اینکه حقوق خوبی دریافت کند و آینده روشنی در انتظارش باشد.
به نظر میرسد برای دوران سربازی باید فکری کرد. شاید وقت آن رسیده جدی تر از گذشته به "سربازی حرفه ای" فکر کرد. این حادثه شاید تلنگری باشد برای آنهایی که باید برای سربازی تصمیم بگیرند.
حال مردم ایران به خاطر این حادثه خوب نیست. از امروز هر مادری که میخواهد پسرش را به سربازی بفرستت هم غم فراق دارد هم ترس از سالم برگشتن عزیز دلش.
نوشته شده از سایت عصر ایران
مجله انسانیت ...برچسب : نویسنده : ensaniyata بازدید : 90